مهمترین هدف از ایجاد رکن بازارگردانی در بازار ها کمک به نقد شوندگی بازارهاست.
نقدشوندگی در بازار سرمایه هم تابع شرایط محیطی خاص خود است. یکی از این ویژگیهای محیطی اقتصادی حجم بالا و سریع تغییرات سیاستگذاری و متغیرهای کلان اقتصادی است. در این شرایط طبیعتا بازار سرمایه درگیر نوسانات و التهابات دائمی و مزمن خواهد بود.
بنابراین طبیعی است که با وجود محدودیت دامنه نوسان به راحتی نمادها در صف فروش یا صف خرید قفل شوند. از سوی دیگر به علت کمبود و رشد نیافتگی ابزارهای مالی عملا بازار سرمایه یک طرفه است و انتفاعی در زمان ریزش و اصلاح برای سهامداران ایجاد نمیکند و در نهایت منجر به نوسانات شدید در یازار سرمایه می شود. اما اساسا بازارگردانها در انجام ماموریت محوله موفق بودهاند؟ پر واضح است که عملیات بازار گردانی در طول دو سال اخیر با توجه به هدف تعریف شده، عملکرد قابل قبولی نداشته است. این عدم موفقیت حتی پس از الزام نمادها به داشتن بازارگردان هم مشهود است. البته به نظر می رسد در این مورد نمی توان بازارگردانها را مقصر دانست.
هرچند هنوز مشکلاتی از جمله سفارشگذاری دستی در این بخش دیده میشود اما بخش اصلی ایرادات مربوط به بخش تدوین دستورالعملها و محتوای قراراداد سبدگردانی با شرکتهاست هر چند در بخش نقایص مقرارتگذاری با تدوین دستور العمل جدید ایرادات تا حدی مرتفع شد.
تقاضای برگزاری حراج ناپیوسته با دامنه نوسان قیمتی ۴ برابر دامنه نوسان عادی، در صورتی که نماد در ۵ روز متوالی با صف خرید یا فروش مواجه باشد، یکی از مهمترین مزایایی است که دستورالعمل جدید برای بازارگردانها در نظر گرفته شده است. پیش از این در صورتی که قیمت ورقه بهادار در پنج جلسه معاملاتی متوالی بیش از ۳ برابر دامنه مجاز نوسان، در یک جهت تغییر میکرد و در عین حال عرضه و تقاضای ورقه بهادار به تعادل نرسیده بود، بازارگردان از اجرای تعهدات بازارگردانی معاف میشد.
در این شرایط عملا نماد اندک معامله روزانه خود را هم که توسط بازارگردان رقم می خورد از دست میداد. در خصوص آورده نقدی نیز باید مبلغ به میزانی تعیین شود که تکافوی جبران تعهدات بازارگردانی در زمان ریزش سهم را داشته باشد.